قانون کارما چطور بر زندگی ما اثر میگذارد؟

داستان شیخ و پیرمرد ( قانون کارما )
در این داستان واقعی قانون کارما را به وضوح مشاهده خواهید کرد.
شخصی گرفتاری و مشکل مهمی برایش ایجاد شده بود.
کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روز انجام دهد تا مشکلش حل شود.
عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود.
میگوید: روزی اضطرابی در دلم افتاد و از منزل خارج شدم،
پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر)
گفت: مشکلت به دست او حل ميشود!
شیخ آدم خاصی بود،خدا به او عنایت کرده بود. مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها کند!
میگوید: خودم را با سرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم!
تا سخنم تمام شد گفت : “چهارسال است که شوهرخواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟”
میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم، با بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم.
فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
براساس قانون کارما تمام رفتارها و اعمال ما در زندگي مان تاثير دارد.
برای مثال همان طور كه اگر دلی را بشكنيم، ممكن است تاثير منفی بر زندگی مان بگذارد،
اگر دلی را هم بدست آوريم، تاثير مثبت خواهد گذاشت.
منشا بسياری از مشكلات و گره ها در زندگي مردم، اعمال و رفتار آنهاست، اما به محض مواجهه با گرفتاری، آن را ناشی از سحر و جادو مي دانند،
و به جای توجه و مراقبه بر اعمالشان، به سراغ دعا نويس ها ميروند!
(بعدا معلوم شد که آن شخص آقا شیخ رجبعلی خیاط است)
دیدگاهتان را بنویسید