اهمالکاری بر اساس تیپهای شخصیتی

اهمال کاری بر اساس تیپ شخصیتی
اهمال کاری یعنی چه؟
تعریف ساده اهمال کاری: کاری که باید انجام بدهید ولی به هر دلیلی انجام نمیدهید.
یعنی افراد باید کار خاصی را انجام بدهند اما با شلوغ کردن سر خودشان با کارهای دیگر آن کار اصلی را انجام نمی دهند.
البته روشهای مختلفی برای اهمال کاری هست که هر فردی متناسب با تیپ شخصیتی خودش از آن استفاده میکند و آن کاری را که باید انجام دهد را انجام نمیدهد.
سوال ؟؟؟
روشهای اهمال کاری را چطوری بفهمیم؟??
ساده است ابتدا باید تیپ های شخصیتی را بشناسید.
البته باید بگویم که مطالب شخصیت شناسی برای این نیست که مچ دیگران را بگیرید،
بلکه تنها هدف این مباحث این است که مچ و عملکرد خودتان را هنگام اهمالکاری بگیرید
و عملکرد خودتان را بهبود ببخشید. زمانی که خودتان خوب باشید اطرافیانتان هم خوب خواهند شد.
بر اساس قانون جذب جهان افراد هم فرکانس را در کنار هم قرار میدهد.
در این فیلمها من سعی کردم ویژگی های افراد با تیپ های شخصیتی را در قالب داستان بازگو کنم و راهکارهایی را ارائه دهیم تا افراد بتوانند از این معضل رهایی پیدا کنند.
اهمال کاری تیپ های شخصیتی شنیداری و دیداری
اگر بخواهیم توضیح کوتاهی بدهیم نیاز است که بدانیم افراد شنیداری با گوش کردن بهتر یاد میگیرند،
به همین جهت بهتر است که برنامهریزی خود را به صورت صوتی انجام دهند و برای خود پیام های صوتی ضبط کنند.
و اگر دیداری هستید برای خود لیست کار بنویسید و در معرض دید خود قرار دهید.
افراد شنیداری معمولاً لیست های مکتوب را نمیبینند و ترجیح میدهند که کاری که قرار است انجام دهند به آنها گفته شود.
همین عامل کوچک در شیوه ارتباط شما با همکاران و کارمندانتان بسیار موثر است،
زیرا افراد شنیداری ترجیح میدهند که لیست کارها را به آنها بگویند و توضیح دهند
و افراد دیداری ترجیح میدهند که همان نیز را مکتوب دریافت کنند
و اگر لیست مکتوب به آنها ندهید ممکن است کارها را فراموش کنند.
قسمت اول
قسمت دوم
اهمال کاری تیپ های شخصیتی درونگرا و برونگرا
شاید وقتی اسم درونگرا به گوشتان بخورد، بگویید درونگراها افرادی هستند که کم حرف هستند.
و برعکس برونگراها افرادی هستند که پر حرف هستند و پر سر و صدا و این موضوع را خیلی راحت میشود تشخیص داد.
اشتباه نکنید! برخی درونگراها در جمع بیشتر از برونگراها حرف میزنند و فقط روی یک معیار نمیشود درونگرایی و برونگرایی را تشخیص داد.
در اینجا می خواهیم به بعضی از ویژگی های درونگرا و برونگرا ها بپردازیم.
درونگراها ترجیح میدهند تنها باشند تا این که در جمع باشند یعنی از تنهایی انرژی میگیرند و برای اینکه در جمع باشند باید انرژی مصرف کنند.
ولی برونگراها برعکس هستند و تمایل دارند در جمع باشند و تنهایی به شدت از آنها انرژی میگیرد.
اگر بین تنهایی و جمع حق انتخاب داشته باشند و شرایط یکسان باشد درونگراها تنهایی و برونگراها جمع را انتخاب میکنند.
درونگراها ترجیح میدهند درب اتاقشان بسته باشد تا حواسشان پرت نشود زیرا که میخواهند کاملاً روی یک موضوع تمرکز کنند.
در حالی که برونگراها محیط بسته را نمی توانند تحمل کنند و باید در اتاق باز باشد تا رفت و آمدها را ببیند زیرا که دوست دارند به صورت پراکنده و واگرا فکر کنند
مثلاً من خودم آدم برون گرایی هستم بخاطر همین زمان هایی که به غارنوردی میرفتیم در جاهای که تنگ و تاریک و محیطهای بسته بودیم قلبم می گرفت و احساس خفگی میکردم.
ولی برعکس همسرم آدم درون گرایی است و یکی از لذت بخش ترین تفریحات برایش غارنوردی و عبور از موانع تنگ و زیرزمینی است.
برونگراها مهارت هایی را دوست دارند بیاموزند که خلاقانه باشد و بعد از آموختن به سراغ مهارت دیگری می روند.
اما درونگراها در یک مهارت میماند و به آن مسلط میشوند و از آن استفاده میکنند یا ترجیح میدهند.
کمتر تماس تلفنی برقرار کنند افراد درونگرا دوست دارند به موضوعات عمیق بنگرند و آنها را تحلیل کنند در حالی که افراد برون گرا بیشتر دوست دارند.
یک مفهوم کلی از موضوع داشته باشند و به دنبال موضوع بعدی میروند.
در واقع برونگراها دوست دارند مباحث متعددی که پیرامون شان هست به صورت کلی بدانند.
در حالیکه درونگراها دوست دارند روی یک موضوع متمرکز شوند.
درونگراها قبل از اینکه دست به کاری بزنند آن را به خوبی می سنجند و با سرعت کم دست به اقدام میزنند.
درحالیکه برونگراها دست به اقدام میزنند و سپس در طول مسیر سعی میکنند که تصحیح ها و ویرایش های لازم را انجام دهند.
درونگراها بیشتر به کیفیت اهمیت می دهند تا به کمیت.
برونگراها معمولاً به راحتی با شما هم کلام میشوند و ذهنیت خود را بیان می کنند.
در حالیکه درونگراها اگر از آنها سوالی پرسیده نشود چیزی نمی گویند.
البته شاید با خواندن این صحبتها تا حدودی گیج شده باشید چرا که هر کسی ممکن است در موقعیتی درونگرا و در موقعیت دیگر برونگرا باشد
زمانی که به یک فرد می گوییم درونگرا که بیشتر مواقع ترجیح میدهند ویژگیهای درونگرایی بروز دهند.
برای برون گراها هم به همین صورت است یک راه ساده که به شما پیشنهاد میکنیم تست mbti هست که در آنجا میزان درونگرایی و برونگرایی شما مشخص میشود.
ما در این سایت سعی کردیم تست mbti را در ساده ترین و کوتاه ترین حالت قرار دهیم.
تا شما به آسانی متوجه شوید که دارای چه تیپ شخصیتی هستید.
حالا اگر بخواهیم انواع اهمال کاری درونگرا و برونگرا ها را بررسی کنیم
به این صورت هست بهانه بیشتر افراد درونگرا و چه برونگرا برای انجام ندادن یک کار این است که، میگویند:
وقت ندارم اما واقعاً وقت ندارند یا نمی خواهند که وقت داشته باشند شاید اگر جزء این دسته افراد هستید بگویم واقعا وقت نداریم
در واقع درونگراها دست به کارهایی میزنند که وقتشان گرفته شود و کاری که باید انجام دهند را انجام نمی دهند.
شایعترین اهمال کاری درونگراها تمیزکاری است برای مثال فرض کنید میخواهید شروع به یادگیری تند خوانی یا خواندن یک کتاب کنید.
به محض اینکه تصمیم میگیرید شروع کنید با خود میگویید بهتر است اتاق را تمیز کنم یا کشوی میز را تمیز کنم یا به اطلاعات داخل کامپیوتر سروسامان بدهم
و جالب اینکه تا زمانی که تصمیم نگرفته بودید کتاب بخوانید یا دوره زبان را شروع کنید هیچ کدام از این کارها را انجام نمی دادید
حالا راه حل چیست؟؟
به محض این که تصمیم گرفتید کاری را انجام بدهید فقط ۵ دقیقه شروع کنید و به هر کاری که به ذهنتان آمد که انجام بدهید.
بگویید تا ۵ دقیقه می خواهم این کار را انجام دهم.
در واقع به محض اینکه تصمیم می گیرید کاری را انجام دهید سریع شروع کنید و اصلا به مقدماتش فکر نکنید یا اینکه چقدر طول میکشد کار را شروع کنید.
حتی اگر ۵ دقیقه باشد در واقع پرونده آن کار را در ذهن تان باز می کنید و این باعث می شود که کار را ادامه دهید.
اهمال کاری برونگراها
اهمالکاری برونگراها مثل درونگراهاست. خودشان را مشغول کارهای غیرضروری می کنند.
با نوع متفاوت تر برونگراها وقتی می خواهند کاری را انجام دهند یاد همه دوستان قدیمی میافتند یا برعکس دوستانش یاد آنها می کنند و خودشان به ناگاه دلشان برای همه تنگ می شود
و یا یک مطلب جالب به نظرشان میرسد که دوست دارند به همه بگویند یا می خواهند که در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند.
میبینید که بارها این اتفاق برایتان افتاده است.
نگران نباشید? راه حل سادهای دارد شما هم باید از قانون ۵ دقیقه استفاده کنید منتها به شیوهای دیگر.
هر زمان که تصمیم می گیرید که کاری را انجام دهید همان موقع کار را شروع کنید.
ممکن است که فردی به شما زنگ بزند یا وارد اتاق شود و بخواهد با شما ملاقات کند همین که شما کار را شروع می کنید باعث می شود که روابط خود را کوتاهتر کنید.
زیرا یک کار نیمه تمام زیر دست دارید به این صورت باعث میشود کمتر اهمال کاری کنید و برگردید تا کار نیمه تمام را تمام کنید.
اما انواع اهمال کاری به همین درونگرایی و برونگرایی ختم نمیشود
زمانی که در سایت تست mbti را بزنید پارامترهای مختلفی دارد که نشان دهنده شخصیت شما در سیستم شخصیت شناسی mbti هست.
چرا که گاهی اوقات اهمال کاری ما به خاطر نوع جمع آوری و درک اطلاعات توسط ماست و اگر کاری که می خواهیم انجام دهیم برخلاف نوع تیپ شخصیتی ما باشد خیلی اذیت می شویم و معمولاً در آن مورد اهمال کاری میکنیم.
برای مثال فردی که از جزئیات زیاد کلافه می شود و دنبال طرح کلی موضوع است و برعکس شخص دیگری به دنبال جزئیات است و از به کاربردن موضوعات کلی خسته میشود.
.
اهمالکاری تیپهای شخصیتی حسی ها و شهودی ها
افراد شهودی به کلیات توجه میکنند ولی حسی ها به جزئیات مثلا اگر این دو با هم به جنگل بروند فرد شهودی به کلیات توجه میکند و فرد حسی تک تک درختان آن را نظاره میکند
اگر گل بین دو نفر بدهید فرد شمی یاد خاطرهای راجع به گل میافتد و فرد حسی به خود گل و تک تک برگهایش توجه میکند
شمی ها خلاق هستند و به دنبال ساخت چیز جدید هستند ولی حسی ها به دنبال پیدا کردن نحوه استفاده از چیزهایی هستند که قبلاً کشف شده است
شمی ها به الهامات درونی خود توجه دارند و به روابط اهمیت بیشتری میدهند
ولی حسی ها به اعداد و ارقام دقیق و واقعیتهای فیزیکی وواقعیت های تجربه شده اهمیت میدهند
برای همین معمولا شهودی ها به علوم نظری و انسانی مثل روان شناسی فلسفه جامعه شناسی علاقه مند و حسی ها به مهندسی علوم بازرگانی و اینگونه رشته ها تمایل دارند
شهودی ها ایده های جدید و متفاوت را صرف جدید بودنشان دوست دارند
ولی حسی ها ایده های جدید را زمانی دوست دارند که بتوانند یککاربرد جدید برایش پیدا کنند و بتوانند آن را تجربه کنند
در امور کاری شهودی ها شروع کننده کار هستند و کلیت کار را می دانند اما ادامه دهنده معمولاً حسی ها هستند زیرا که آنان افرادی هستند که به جزئیات اهمیت میدهند و می توانند ساعت ها بر روی یک کار متمرکز شود
نحوه اهمال کاری شهودی ها و حسی ها
هر دو گروه به دلیل نوع نگاه شان به موضوع ممکن است دچار تله کامل گرایی شوند یعنی شمی ها که نگاه کلی نگر دارند به خاطر اینکه می خواهند یک کار عالی انجام دهند هیچ وقت کار را شروع نمیکنند
وحسی ها برای اینکه کاری بی نقص را انجام دهند آنقدر درگیر جزئیات میشوند که نمیدانند از کجا شروع کنند برای همین هم هیچ وقت شروع نمی کنند
راه حل برای افراد شمی ها و احساسی ها
برای این منظور از تکنیک اجایل استفاده کنید
شاید اسم اجایل برای تان تعجب برانگیز باشد
در واقع تکنیک اجایل می گوید با هر امکاناتی که دارید باید شروع کنید و کار را به یک جایی برسانید و بعد دائماً چک کنید و اصلاح کنید
مثلاً افراد شهودی سریعاً کار را باید شروع کنند و هر موقع داخل کار بروند میتوانند تصویر کلی خود را بهتر کنند و همچنین ایده هایشان را به واقعیت نزدیکتر کنند
و افراد حسی داخل کار است که متوجه می شوند یک عالمه جزئیاتی که در نظر گرفته بودند اصلا نیاز نیست یا باید به جزئیات دیگر و مهمتری توجه کنند
سریع کار را شروع کنید آن وقت است که دید شما نسبت به این کار واضح می شود.
شاید اصلاً نباید آن کار را انجام دهید ولی تا زمانی که وارد نشدید این را متوجه نمی شوید و دائماً برایش برنامه ریزی می کنید یا ایده پردازی می کنید و همیشه دلتان می خواهد انجامش دهید ولی هیچ وقت انجامش نمی دهید.
پس خیلی سریع وارد کار شوید.
.
اهمالکاری تیپ های شخصیتی – احساسی و فکری
شناخت افراد فکری و احساسی
تا اینجا دو دسته از ویژگیهای شخصیتی را شناختید:
اول درونگراها و برونگراها
دوم شهودی ها و شهودی ها (حسی ها)
دسته سوم: شامل فکرها و اساسی ها
افراد فکری بسیار منطقی هستند و احساس افراد را در کارهایشان وارد نمی کنند این افراد در هنگام کار فقط به کارو نحوه انجام بهینه کار فکر میکنند و در شرکتها فقط به ارتقای شرکت میاندیشند.
و احساس افراد و در موارد شدید تر حتی خود افراد برایشان اهمیتی ندارد.
به همین دلیل گاهی برای رسیدن به اهدافشان به راحتی کارمندانشان را اخراج یا ممکن است یک رابطه دوستی را قطع کنند
اما افراد احساسی دقیقاً برعکس هستند اینها احساس افراد وراضی نگه داشتن دیگران برایشان بسیار مهم است.
و تا جایی که میتوانند سعی میکنند افراد را راضی نگه دارند.
بحث و ذهنیت افراد را نسبت به خودشان از اهداف و کارهای شرکت و حتی خودشان مهمتر میدانند.
برای همین این افراد اگر مسئول قسمتی باشند به سختی فردی را اخراج میکنند حتی اگر بهرهوری پایینی داشته باشد.
زیرا دلشان به حال فرد می سوزد فکری ها برای قانون و مقررات بیش از روابط ارزش قائلند.
در حالی که احساسی ها بیشتر به دوستی و محبت و رضایت شغلی اهمیت میدهند.
در برخورد با مسائل فکری ها سوالات زیر را از خودشان می پرسند??
این موضوع با عقل جور در می آید؟؟
جنبههای مثبت و منفی آن چیست؟؟
معنی دقیق این موضوع چیست؟
و هدف آن چه می باشد؟
این موضوع روی اهداف آینده چه اثری دارد؟
در حالی که احساسی ها برعکس فکری ها سوالات زیر را میپرسند
نسبت به این موضوع چه احساسی دارم؟
این موضوع روی من و دیگران چه اثری می گذارد؟؟
آیا این کار درستی هست یا نه؟
آیا با ارزشهای من هماهنگی دارد یا مخالف است؟
در واقع در تست mbti این دسته با حرفt یاf در حرف سوم نتیجه تست نمایان می شود.
نحوه اهمال کاری احساسی و فکری ها
اهمال کاری احساسی و فکری ها به صورت ترس درونی خودش را نشان میدهد
یعنی فکری ها از ترس اینکه اینکار نتایج مثبتی داشته باشد یا نه کار را شروع نمی کنند
به زبان ساده تر نسبت به نتایج آن تردید دارند.
بنابراین تردید دارند که کار را انجام دهند یا نه.
و احساسی ها از ترس اینکه ممکن است این کار به روابط شان صدمه بزند و موجب ناراحتی اطرافیانشان شود اقدامی نمی کنند
در واقع چون نسبت به اثرات آن کار روی روابط شان آگاه نیستند نسبت به انجام آن کار اهمال کاری می کنند.
ترس درونی باعث شک می شود و شک باعث توقف کار خواهد شد
راه حل برای این مشکل
استفاده از نمودار T بسیار راهگشا خواهد بود یک جدول به صورت زیر رسم میکنیم:
و آثار مثبت و منفی آن کار را یادداشت می کنید و همچنین در جدول دوم آثار مثبت و منفی اهمال کاری نسبت به آن کار را یادداشت می کنید.
همین نوشتن این آثار در جدول باعث می شود که موضوع برایتان روشن شود و بسیار به شما کمک می کند که نسبت به انجام آن کار اقدام کنید یا برای همیشه آن کار را کنار بگذارید.
تیپشخصیتی ساختارمند و منعطف(p)و (j)
افراد ساختارمند زمانی که برنامه ریزی می کنند به اجرای آن حساس اند.
وقتی که وارد محیط کارشان میشوند دارای نظم و ترتیب ویژه هستند و برای زمان اهمیت ویژه ای قائل هستند.
کار برایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است به گونهای که حاضرند از استراحت خود کم کنند تا کار را به اتمام برساند.
در مقابل افراد منعطف در قبال تصمیمگیری دچار استرس میشوند و سعی می کنند تصمیم نگیرند زیرا دوست ندارند خود را مقید به چیزی بکنند مدیریت زمان ندارند و معمولاً دقیقه ۹۹ هستند.
افرادی که از بیرون منزل و محیط کار ایشان را میبیند آنها را بی نظم میدانند.
اما خودشان میگویند که اینگونه نیست و در واقع همه چیز را در دسترس خود قرار میدهد.
کارها را به دلایل گوناگون به بعد موکول میکنند.
نحوه اهمال کاری این دسته از شخصیتها به اینگونه است که :
افراد ساختارمند برای گرفتن تصمیم به اطلاعات زیاد نیازمندند برای همین تا لحظه آخر و جایی که مجبور نشوند تصمیمی نمیگیرند و اقدامی انجام نمی دهند تا اطلاعاتشان کامل شوند و با اطمینان برنامهریزی کنند.
و افراد منعطف چون دوست ندارند در قید و بند برنامه اجرایی باشد تمام تصمیمها و اقدام ها را به روز آخر منتقل میکنند
نحوه اهمال کاری افراد ساختارمند و منعطف
در واقع ساختارمند ها با شلوغ کردن سر خود و چارچوبها و قیدهای خود دست به اقدام نمی زنند و
منعطف ها دقیقاً برعکس با انعطاف بیش از حد خود اقدام ها را روی هم تلمبار می کنند.
راه حل چیست ؟
تعیین زمان برای انجام کارها فرض کنید برای انجام کاری ۱۲ روز زمان دارید کار را به چهار قسمت تعیین کنید و در فاصله های سه روزه برای خود برنامه ریزی کنید و در صورت انجام کار پاداش و در صورت عدم انجام آن مجازات می گذارید
شاید برایتان عجیب باشد ولی این روش فوق العاده است که باعث میشود سریعتر کار را شروع کنید این کار صرفاً برای این است که کار شروع شود
اگر این کار صورت نگیرد
افراد ساختار مدار ۱۰ روز برنامهریزی میکنند امروز تحلیل میکنند و در روز دوازدهم تازه کار را شروع میکند
و افراد منعطف ۱۱ روز را به کارهای دیگر می گذراند و روز دوازدهم یادشان میافتد که ظاهراً فردا باید کاری را تحویل دهند
و شروع میکنند به انجام کار یا بهتر بگویم سمبل کردن آن کار
دقت کنید که راهکارهای ارائه شده بیشتر برای این بود که فرد کاری را آغاز کند وبا آن بیشتر آشنا شود تا بتوانند تصویری واضح از انجام آن کار داشته باشد تا به این آگاهی برسد که این کار واقعا کار مورد علاقه من هست یا نه، آیا از انجام این کار لذت می برم یا نه؟
و آگاهی میسر نمیشود مگر با انجام آن کار همین که شما کار را شروع کنید آگاهی به دنبالش خواهد آمد و آن زمان خودتان بهتر از هر فرد دیگری خواهید فهمید که این کار را ادامه بدهم و یا برای همیشه آن را انجام دهم.
فقط حواستان باشد این مطالب به خودی خود برای شما فایده ای ندارد و فقط شاید کمی به اطلاعاتتان اضافه کند اگر واقعاً قصد تغییر و گذر از اهمال کاری را دارید باید یک قول و یک تعهد به خود بدهید و امضا کنید و عمل کنید.
برگرفته از کتاب اهمال کاری بر اساس تیپ شخصیت نوشته محمد خیر ابادی
ما در دوره جامع غلبه بر اهمال کاری که برای اولین بار در ایران آماده شده تمامی آنچه که برای گذر از اهمال کاری نیاز دارید آماده کردیم.
این دوره شامل چه قستهایی است؟
1- چگونه به انضباط فردی برسیم
۲- روانشناسی اهمال کاری و تکنیکهای رفع آن
۳_ چگونه یک برنامه صحیح بنویسیم و اولویت بندی کنیم
4- چگونه عملکردزندگیمان را افزایش دهیم
در واقع هر آنچه که یک فرد برای گذر از اهمال کاری در روزمرگی ها و زندگی پر مشغله و فشارهای کاری
و عدم تمرکز و اهمال کاری و رسیدن به اهداف نیاز دارد در این محصول آورده شده است که با تهیه آن و تعهد و انجام حتی چند تکنیک از آن به یک فرد دیگری تبدیل خواهد شد.
یک فرد منظم و هدفمند می تواند به اهداف خود دست یابد.
دیدگاهتان را بنویسید